دانیالدانیال، تا این لحظه: 11 سال و 26 روز سن داره

خاطرات دانیال زید مرادی

5.5 ماهگی

سلام گل نازم . مامانی جون زیاد وقت ندارم زودی برات این پستو میزارمو میرم به کارام برسم .  92/6/16  اینقدر گریه های بدی کردی که مجبور شدم ببرمت  پیش دکترت آقای امیدوار .... آخه بدنت چندتا دونه قرمز در آورده بود که دکی دید گفت دلیل گریه هات برای این کهیرهاست ... پشه های نامرد بهت حمله کرده بودن و حسابی خورده بودنت ... (آخه حق هم دارن بخورنت بسکه تو شیرینی پسر نازم  ) و به دکی گفتم خیلی کم داری شیرمو میخوری ( دکی هم میگفت چشمت کردن مامی ژونم ) دستور دادن برات حریره بادمو شروع کنم به مدت 10 روز بعدش سرلاک و بعد از اون فرنی تا ماه بعد که دوباره بریم پیششون ... و گفت همه چیزت عالیه  . اینقدر با...
27 شهريور 1392

اولین عروسی دنی

سلام مامان ژونی سلام مهربونم سلام عزیز جونم الهی من قربون قدو بالات برم آقا دیشب برای اولین بار با هم رفتیم عروسی . البته زیاد خوش نگذشت چون کسانی اونجا بودن که من دوست نداشتم ببینمشون و خیلی زود برگشتیم و رفتیم بیرون دور زدیمو آبمیوه خوردیم و خوش گذروندیم  .   دوستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم به وسعت آسمونها الهی من قربونت بر که اینقدر همه چیز بهت میاد و خوش تیپی ( بگو ماشاله ) و در آخر مثل همیشه میمیرم برات .   ...
27 شهريور 1392

5 ماهگی پسرم دنی

    ماهگیت مبارک دانیالم   سلام عزیز جونی سلام ای مهربونم ....... قربون قدو بالات برم مامان ژونی ......  ماشاله هزار ماشاله هر روز داری بزرگتر شیرین تر جذاب تر و .....................  میشی . الهی دور سرت بگردم من گل خوشبو مامی .............. . 5 ماه از بهترین روز زندگی من و روز میلاد تو بهترینم گذشت ..... نمیدونم کی اینقدر بزرگ شدی ....... باورم نمیشه زمان اینقدر داره زود میگذره و من دارم هر لحظه رشد و شکوفاییتو میبینم ...... پسر نازم صمیمانه میگم شدی همه وجودم .... شدی دلیل خنده هام ...... شدی دلیل بودنم ..... اینقدر از داش تنت و بودنت در کنارم مسرورم که قابل وصف نیست .... از خدا ...
25 شهريور 1392

عکس جدید دنی و بابی خوشمله

عشق منید هر دوتون اینجا بابی داره میره دنی بگیره بخوره اینم دنی عشق دوربین ما اینم یه عکس سینمایی از دو وروجک با مزه و در آخر خسته از بازی و عکاسی در حال استراحت دنی اینجا داره با نگاه میگه مامان خو من نمیخوام فوتبال بازی کنم ولی بابی میگه الا للا باید بازی کنی باهام و یه شوت خوب از بابی   راستی دنی خوشمله مامان عاشق نشستن شده وقتی میخوابونیمش گریه میکنه و میخواد به زور خودشو بلند کنه الهی مامان دورت بگرده شیطون طلا بازم مثل همیشه در آخر پست میمــــــــــــــــــــــــــــــــیرم برات پسر خوشملم ...
12 شهريور 1392

عکس جدید دنی جونم

سلام مامان ژونی الهی من قربون شکل ماهت برم ..... دور سرت بگردم ...... چطور اومدی شدی دنیای من .......... همه چیزم .... همه کسم .... به خدا دیوونه وار میپرستمت   اینم آقا دنی دسته گل مامان( آخه شما قضاوت کنین این پسر خوردن نداره با این طرز نشستن؟؟) الهی همیشه لبت خندون باشه و دلت خوش و در آخر مثل همیشه مامان جونی به معنای واقعی عاشقتم   ...
4 شهريور 1392

عکس دنی و بابی

اینم چند تا عکس خوشگل از 2 تا پسر جیــــــــــــــــــــــــــــــــــگر طلا   عاشق هردوتونم وروجکها   ...
4 شهريور 1392

خاطرات زایمان پر ماجرا و پردردسر من

1 هفته بود دردای خفیفی میپیچید تو دلم و به هر کی میگفتم میگفت عادیه و نگران نباش منم که حرف گوش کن   از نگرانی در اومدم . خخخخخخخخخخ 92/1/11 با دکترم آقای معینی وقت چکاپ داشتم پس دلو زدم به دریا و تا اون روز دردارو تحمل کردم البته در این بین با خانم بهبهانی عزیز خانم آقای دکتر در ارتباط بودم و 2 بار که دردام خیلی زیاد شده بود گفتن خودتو برسون بیمارستان ولی بازم تحمل کردمو نرفتم تا روز 11 رسید و من رفتم مطب .... دکتر بعد از معاینه و سونو گفت شکمت منقبض میشه بهتره بری بیمارستان تا اونجا ازت   NST بگیرن البته قبلش با دکتر تاریخ سزارینمو ست کردیم برای دوشنبه 92/2/2 و بعد از خداحافظی راهی بیمارستان شدم  ... اونجا ...
4 شهريور 1392
18215 0 17 ادامه مطلب
1